Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، آیت‌الله عباس کعبی در همایش ملی حکمرانی اسلامی که در سالن اجتماعات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی قم برگزار شد با تبیین ماهیت حکمرانی اظهار کرد: حکمرانی به معنای پیشبرد امر حکومت و تحقق اهداف و وظایف، سیاست ها و خط مشی ها و تلاش برای حل مسائل حکومت براساس مبانی، سازکارها، فرآیندها، ساختار، روش و فنون، سبک های مدیریتی و قواعد و معیارهای حاکم است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



وی افزود: متناسب با وضعیت فعلی کشور، حکمرانی در مقام اجرا و عمل پیش نیازهایی دارد و سازماندهی و شبکه‌سازی برای تحقق اهداف، وظایف و ماموریت‌های حکومت دینی لازم است، در این راستا پیشگامی نیروهای مومن و انقلابی حاضر در صحنه در همه عرصه‌ها نیز از پیش‌ نیازهای حکمرانی اسلامی است.

عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: نام دیگر حکومت همان حکومت رانی است، اگر با حکومت مقایسه کنیم می‌بینیم حکومت دارای سه مولفه اقتدار، ساختار و وظایف است، در واقع حکمرانی، اعمال این حکومت به صورت هوشمندانه و حکیمانه اقتدار در یک ساختار مناسب برای تحقق وظایف است.

آیت الله کعبی اضافه کرد: حکمرانی با استفاده از همه ظرفیت ها و همه افراد ذی نفع در حکم و قدرت چه بخش عمومی و خصوصی و یا دولتی و غیر دولتی را شامل می شود، همچنین حکمرانی به خوب و بد نیز تقسیم می شود و حکمرانی خوب براساس مدل لیبرال دموکراسی شاخصه های معروفی دارد.

وی تصریح کرد: اما وجه ممیز این شاخصه ها از حکمرانی اسلامی چند ویژگی دارد، نخست مشروعیت الهی است نقطه عزیمت حکمرانی اسلامی توحید است و همان اصول در اصل 2 قانون اساسی آمده و در نظام جمهوری اسلامی 5 اصل مهم ذکر شده است.

عضو جامعه مدرسین گفت: ویژگی دیگر مردم باوری و حضور مردم در متن حکم و فرمانروایی است، در اندیشه اسلامی همه موظف به اجرای احکام هستند و پیوند بین امامت و امت وجود دارد؛ نقش مردم در حکمرانی و مشارکت آنها و جلب رضایت مردم اهمیت زیادی دارد زیرا ساخت حکومت مردمی است.

آیت الله کعبی ادامه داد: تمرکز بر حل مشکل‌های جامعه و گره‌های کور زندگی مردم به ویژه مسائل معیشتی نیز از دیگر نیازهای حکمرانی اسلامی است و این اقدام باید برای همراهی مردم انجام شود.

لزوم اجتهاد مستمر و متناسب با مقتضیات زمان در حکمرانی اسلامی

وی اضافه کرد: اجتهاد مستمر و متناسب با مقتضیات زمان و اجتهاد تمدن‌ ساز متناسب با گام پنجم انقلاب اسلامی از دیگر ویژگی هاست و باید کشور را با مدیریت علمی و بر پایه علم و فن پیش بُرد.

عضو مجلس خبرگان رهبری در خصوص دیگر ویژگی های حکمرانی اسلامی گفت: علاوه بر تعهد، تخصص هم لازم است، از طرفی مقاومت و مقابله با نظام سلطه و طراحی عبور از غرب بر اساس شعار نه شرقی نه غربی از دیگر شرایط حکمرانی اسلامی است.

آیت الله کعبی تصریح کرد: ممیز میان حکمرانی اسلامی و حکمرانی غربی مردم باوری و حضور در متن حکم و فرمانروایی است که از جمله تفاوت‌های این ۲ حکمرانی به شمار می‌آید.

پیوند ناگسستنی اُمت و امامت در حکمرانی اسلامی
وی اظهار کرد: در نظام‌های لیبرال دموکراسی، جامعه کلان سیاسی به دو بخش فرمانروایان و فرمانبران تقسیم می‌شود، اما در منظومه اندیشه اسلامی بر اساس قرآن و روایت‌ها و سیره اهل‌ بیت (ع) تنها یک بخش وجود دارد و همه به یک میزان موظف به اجرای اهداف و برنامه‌های اسلام هستند، در واقع در حکمرانی اسلامی بین اُمت و امامت پیوند ناگسستنی وجود دارد، و هویت جدا و مستقلی بین آنان نیست.

عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: مردم باوری حداقل هفت مولفه دارد که در نظام‌اسلامی مورد توجه است، نخست رای مردم، حضور مردم، مشارکت مردم، نظارت مردم، لزوم جلب رضایت عمومی و توجه به افکار عمومی، رشد دادن مردم همچنین کادرسازی و چرحش نخبگان و جوان گرایی از جمله این مولفه‌ها است.

آیت الله کعبی در خصوص مهم ترین محورهای رشد مردم اظهار کرد: این محورها شامل رشد عقلانی، هدایت دینی، آگاهی‌های عمومی، بصیرت افزایی خصوصا بصیرت سیاسی، انسجام اجتماعی و هم‌افزایی، اخلاق و معنویت و تعالی فرهنگی است که باید مردم را علاوه بر رشد در بخش‌های زندگی و ابتکار و خلاقیت، در این موارد نیز به رشد رساند.

عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: مردم باوری، عرصه‌هایی دارد که باید در حکمرانی اسلامی عملیاتی شود، اگر بگوییم حکمرانی اسلامی مردم محور و ولایت پایه است، شاید سخن گزافی نباشد.

کارآمدی و فساد ستیزی از تفاوت های حکمرانی اسلامی با حکمرانی لیبرال است
وی ادامه داد: کارآمدی و فساد ستیزی دیگر تفاوت حکمرانی اسلامی با حکمرانی لیبرال است و کارآمدی و کارآیی باید متناسب با اهداف و وظایف حکومت در اسلام مورد توجه قرار گیرد، از طرفی امانت محوری تفاوت دیگر حکمرانی اسلامی و غربی است و قدرت در اسلام امانت و ابزاری برای خدمت، کارآمدی، پیشرفت و عدالت و تحقق حیات طیبه است.

آیت‌الله کعبی گفت: کرامت بخشی به انسان و توجه به کرامت انسانی در مسیر رشد، همچنین احیای ظرفیت‌های مردمی در همه عرصه‌ها نیز از تفاوت‌هایی میان این دو حکمرانی است، ضمن اینکه حضور مردم را نباید فقط سیاسی یا اقتصادی تفسیر کنیم.

اول و آخر حرکت پیامبر در حکمرانی اسلامی، بحث نظام سیاسی بر مدار ولایت است
وی در خصوص سیره پیامبر اسلام در حکمرانی افزود: روشن بودن اهداف و وظایف و تاکید بر تحقق آن، جذابیت مطلق بر پایه رحمت‌الهی، محقق شدن اخلاق و معنویت در حکمرانی، مدیریت جهادی اعم از جهاد قتالی، جهاد کبیر و مبارزه با نفس و تلاش خستگی ناپذیر برای خدمت و پیشرفت و عدالت حائز اهمیت است.

عضو مجلس خبرگان رهبری قاطعیت در مقابله با جرم و جنایت و فساد و فتنه را از موارد تامل برانگیز در سیره پیامبر برشمرد و عنوان کرد: در این رابطه، بحث محاربه و بغی اهمیت زیادی دارد، نبی مکرم اسلام وجود ناامنی و قتل را در جامعه بر نمی‌تافت.

وی در خصوص حکمت و تدبیر در حکمرانی، در سیره پیامبر اسلام اضافه کرد: امکانات موجود در جامعه از قبیل منابع طبیعی، منابع انسانی و سرمایه‌های اجتماعی باید بر پایه حکمت و فرزانگی مدیریت شود، بدون تردید اول و آخر حرکت پیامبر، بحث نظام سیاسی بر مدار ولایت است.

منبع: خبرگزاری صدا و سیما

کلیدواژه: عضو مجلس خبرگان رهبری حکمرانی اسلامی حکمرانی اسلامی آیت الله کعبی مردم باوری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۴۵۲۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انقلاب اسلامی تبلور مکتب سیاسی امام صادق(ع)

امام جعفر صادق(ع) با بنیان نهادن فقه جعفری در دوره‌ای که کسب دانش هم‌چون الماس گرانبها و دور از دسترس بود، انقلاب بزرگی را در عرصه علمی و فرهنگی آغاز کردند، که امروز شاهدیم انقلاب اسلامی تبلور ارزش‌های مکتب امام صادق(ع) تلقی می‌شود.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، به مناسبت فرارسیدن بیست و پنج شوال _سال‌روز به شهادت رسیدن امام جعفر صادق (ع) _ پایه گذار «مکتب جعفری‌» ابعادی از حیات اجتماعی و سیاسی آن امام بزرگوار را در کلام رهبر انقلاب به رشته تحریر درمی‌آوریم؛ امامی که در دوران خود موجب نوسازی و احیای تعلیمات اسلامی شد.

زمانیکه حکومت بنی امیه در سراشیبی سقوط قرار گرفت، یک فضای باز سیاسی ایجاد شد که در این مرحله فشار بر روی مخالفین مخصوصاً امام صادق (ع) کاهش یافت و امام از فرصت به دست آمده، حداکثر استفاده از تحولات دوران جابه‌جایی حکومت را بردند. امام صادق (ع) به‌عنوان یکی از پیشگامان حرکت اسلامی و داعیه‌داران فرهنگ اصیل دینی دست به اقدامات سیاسی همانند، تقویت جایگاه امامت و ایجاد ولایت‌پذیری، ایجاد واقعیت‌نگری سیاسی، طاغوت‌ستیزی، زنده‌نگه‌داشتن حماسه عاشورا و تقیه بین شیعیان زدند.

به‌طور کلی موارد زیر را به‌عنوان برجسته‌ترین و محوری‌ترین فعالیت‌های دوران حیات امام صادق (ع) می‌توان برشمرد:

۱. تبیین و تبلیغ مسئله امامت

۲. تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه فقه شیعی و تفسیر قرآن با بینش شیعی

۳. ایجاد تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک سیاسی

امامِ مکتب

امام صادق (ع) مرد مبارزه، علم و دانش و تشکیلات بود، اما مرد علم و دانش بودنشان را بسیار شنیده‌ایم. محفل درس امام صادق (ع) و میدان آموزشی که آن بزرگوار به‌وجود آورد هم قبل از او و هم بعد از او در تاریخ زندگی امامان شیعه بی‌نظیر بود. همه حرف‌های درست اسلام و مفاهیم اصیل قرآنی که در طول یک قرن و اندی توسط مغرضان و مفسدان یا جاهلان تحریف شده بودند، امام صادق (ع) به شکل درست بیان کرد و همین موجب شد که دشمن از او احساس خطر کند.

امامِ مبارزه

مرد مبارزه بودن امام را کمتر شنیده‌ایم. امام صادق (ع) مشغول یک مبارزه دامنه‌دار و پیگیر بود؛ مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت و به‌وجود آوردن حکومت اسلامی و علوی. یعنی امام صادق (ع) زمینه را آماده می‌کرد تا بنی‌امیه را از میان ببرد و به جای آن‌ها حکومت علوی را که همان حکومت راستین اسلامی است بر سر کار بیاورد. این در زندگی امام صادق (ع) برای کسی که دقت و مطالعه کند بسیار آشکار است.

امامِ تشکیلات

اما آن بُعد سومی که بسیاری نشنیده‌اند، مرد تشکیلات بودن امام است. امام صادق (ع) یک تشکیلات عظیمی از مومنان به خود، از طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا به وجود آورده بود؛ تشکیلاتی که امام صادق (ع) هرزمان اراده می‌کرد آنچه را که او می‌خواهد مردم بدانند، نمایندگان او در سراسر آفاق عالم اسلام به مردم منتقل می‌کردند. یعنی از همه‌جا وجوهات و بودجه برای اداره مبارزه سیاسی عظیم آل‌علی جمع می‌شد. وکلا و نمایندگان امام صادق (ع) در همه شهرها وجود داشتند که مردم و پیروان ایشان بتوانند به آنها مراجعه کنند و تکلیف دینی و همچنین تکلیف سیاسی خود را از آن حضرت بپرسند. تکلیف سیاسی هم مثل تکلیف دینی واجب‌الاجراست. آن کسی که برای ما واجب‌الاطاعه و ولی امر است فتوای مذهبی و اسلامی‌اش در باب نماز، زکات، روزه، بقیه واجبات، با فتوای سیاسی‌اش و فرمانش در زمینه جهاد، روابط سیاسی، روابط داخل کشور، و همه مسائل یکسان است، همه واجب‌الاطاعه است. امام صادق (ع) یک چنین تشکیلات عظیمی را به‌وجود آورده بود و با این تشکیلات و به کمک مردمی که در این تشکیلات بودند، با دستگاه بنی امیه مبارزه می‌کرد.

سیاست امام صادق (علیه السّلام) در گام اول، یک سیاست فرهنگی_تشکیلاتی و در جهت پرورش اصحابی بود که از نظر فقهی و روایی از بنیان‌گذاران تشیع جعفری به شمار آمده‌اند. تلاش‌های سیاسی امام (ع) در برابر قدرت حاکمه در آن وضعیت، در محدوده نارضایتی از حکومت موجود، عدم مشروعیت آن و ادعای امامت و رهبری اسلام در خانواده رسول خدا (ص) بود. از نظر امام صادق (ع) تعرض نظامی علیه حاکمیت، بدون فراهم آوردن مقدمات لازم جز شکست و نابودی نتیجه دیگری نداشت. برای این کار به‌راه‌انداختن یک جریان شیعی فراگیر با اعتقاد به امامت، لازم بود تا براساس آن، قیامی علیه حاکمیت آغاز و حصول به پیروزی از آن ممکن باشد وگرنه یک اقدام ساده و شتاب‌زده نه تنها دوام نمی‌آورد، بلکه فرصت‌طلبان از آن بهره‌برداری می‌کنند.

شبکه گسترده تبلیغاتی و سیاستِ تقیه

باوجود تبلیغات گسترده‌ای که از سوی بلندگوهای رژیم خلافت اموی انجام می‌گرفت و حتی نام علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) به عنوان محکوم‌ترین چهره اسلام، در منابر و خطابه‌ها یاد می‌شد، بدون وجود یک شبکه تبلیغاتی قوی آیا ممکن بود اهل‌بیت (ع) در نقاطی چنان دوردست و ناآشنا، چنین محبوب و پرجاذبه باشند که افرادی محض دیدار و استفاده از محضر آنان و نیز عرضه کردن دوستی و پیوند خود با آنان راه‌های دراز را بپیمایند و به حجاز و مدینه روی آورند؟ دانش دین را فراگیرند و در موارد متعددی بی‌صبرانه اقدام به جنبش نظامی _و به زبان روایت، قیام و خروج_ را از امام بخواهند؟ اگر تسلیحات شیعه فقط در جهت اثبات علم و زهد ائمه بود، پس درخواست قیام نظامی چه معنایی داشت؟

ممکن است سوال شود اگر به راستی چنین شبکه تبلیغاتی وسیع و کارآمدی وجود داشته، چرا نامی از آن در تاریخ نیست و صراحتاً ماجرایی از آن نقل نشده است؟

دلیل این بی نشانی را نخست در پایبندی وسواس‌آمیز یاران امام به اصل معتبر و مترقی «تقیه» باید جست که هر بیگانه‌ای را از نفوذ در تشکیلات امام مانع می‌شد.

فعالیت‌های امام (ع) به‌طور عمده در پنهانی انجام می‌گرفت و آن حضرت مکرر اصحاب خود را به کتمان و حفظ اسرار اهل بیت (ع) دستور می‌داد، به‌طوریکه روایات زیادی در این زمینه از آن حضرت نقل شده است. رهبری شیعه به طور مسلم دارای برنامه‌ها و فعالیت‌های پنهانی در جهت انسجام مذهبیان بود؛ چیزی که در دوره‌های بعد آثارش هویدا گشت. امام (ع) معمولاً از رفت‌وآمد به دربار خلفای عباسی جز در موارد معدودی سرباز می‌زد و به همین سبب هم از طرف آنها مورد اعتراض قرار می‌گرفت. بدین‌گونه بود که امام نارضایی خود را نسبت به حکومت آنها ابراز می‌داشت و با توصیه‌های سیاسی به افراد مانند: «اَیّاکَ وَ مُجَالِسَةُ الْمُلُوکِ» (بر تو باد که از همنشینی پادشاهان دوری کنی)، یاران خود را نیز از همنشینی با سلاطین برحذر می‌داشت و نیز می‌فرمود: «کَفَّارَةُ عَمَلِ السُّلْطَانِ، اَلْإِحْسَانُ إِلَی الْاِخْوَانِ» (کفاره همکاری با سلطان، نیکی به برادران است).

انحرافِ انقلاب

در دوران حکومت بنی‌امیه، مبارزات امام به شکل آشکار بود، اما در دوران بنی‌عباس _که طولانی‌تر بود_ این کار به صورت مخفیانه‌تری انجام می‌گرفت. بنی عباس آن جریان انحرافی بودند که از فرصت انقلاب سوءاستفاده کردند. یعنی همان انقلابی را که امام صادق (ع) داشت به‌وجود می‌آورد، منحرف کردند و این خطر همیشه انقلاب‌ها است. آن خط درست انقلاب که منطبق با معیارها و ضوابط اصلی انقلاب است گاهی جای خود را به یک خط عوضی منحرف فاسد باطل با شعارهای حق می‌دهد. این است که انسان حواسش باید جمع باشد. مردم آن زمان حواسشان جمع نبود. تا سال‌ها بعد، شاید تا سی سال بعد یا بیست سال بعد، مردم مناطق دوردست خیال می‌کردند که این حکومت بنی عباس محصول مبارزات آنها است. خیال می‌کردند حکومت آل‌علی همین است و خبر نداشتند که اینها غاصب‌اند.

امام صادق (ع) در عرصه فرهنگ و تمدن اسلامی نقش مهمی را در جهان اسلام ایفا کردند. می‌توان گفت که بیشتر مردم فقط چهره فقهی و دینی امام (ع) را می‌شناسند و کمتر نقش سیاسی ایشان مورد بررسی قرار گرفته و حتی از آن غفلت نیز شده است، اما واقعیت این است که امام صادق (ع) و پدر بزرگوارشان در عرصه سیاست یک الگوی مناسبی را ترسیم کرده که می‌تواند امروزه نقشه راه سیاستمداران قرار گیرد.

کد خبر 750440

دیگر خبرها

  • نشست رسالت صندوق بازنشستگی کشوری در تحقق شعار سال برگزار شد
  • «بسیج سازندگی» الگویی جدید از حکمرانی مردمی و خدمت بی‌منت است
  • تاثیر مردمی‌سازی صندوق‌های بازنشستگی بر سفره بازنشستگان
  • تعلیم و تربیت احیاکننده تمدن عظیم اسلامی است
  • افغانستانی‌ها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای ۲۰ ساله لیدر اصلاح‌طلبان در مشکلات مردم و ایران
  • افغانستانی‌ها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاح‌طلبان در مشکلات مردم و ایران
  • حوزه‌های علمیه در مقابل اهداف دشمن رسالت سنگینی دارند
  • امام صادق(ع) آغازگر جهاد در عرصه فقه و تربیت جامعه اسلامی بود
  • امام صادق(ع) آغازگر جهاد فقه و نهضت علمی اسلامی است
  • انقلاب اسلامی تبلور مکتب سیاسی امام صادق(ع)